- اطلاق کردن
- رها کردن آزاد کردن از قید و بند خلاص کردن، کلمه ای را در معنیی مخصوص استعمال کردن نام گذاشتن
معنی اطلاق کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تبه کردن، ریخت و پاش تلف کردن، اسراف
اتفاق کردن برکاری اجماع
بار افکندن چندی ماندن توقف کردن در منزلی چند روزی موقتا در منزلی اقامت گزیدن
انجمن کردن
کار شکنی کار شکنیدن آشوبگری
متداول کردن لفظی برای معنیی خاص. با یکدیگر نهادن، متداول کردن لفظی برای معنی خاصی
نابود کردن
آگاه کردن، آگاهاندن
مرمت کردن ترمیم کردن
نیوکنیدن اعلان کردن آگاه کردن
پتوستن دوساندن
پیوند دادن برافزودن
اپاچ کردن پخش کردن اجزای چیزی مانند اتومبیل کتاب و غیره
به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
((~. کَ دَ))
فرهنگ فارسی معین
ورق ورق کردن، اجزای چیزی را از هم جدا کردن، با ضربه از پای درآوردن، ناقص کردن، روحاً و جسماً ذلیل و ناتوان کردن
Exaggerate, Overstate
Announce, Annunciate, Avow, Declare, Proclaim
Amend, Fix, Rectify, Reform, Shave
исправлять , чинить , реформировать , брить
обозначить
преувеличивать
возвещать
объявлять , заявлять , провозглашать
übertreiben
verkünden
ankündigen, bekennen, erklären, verkünden
ändern, reparieren, berichtigen, reformieren, rasieren
bezeichnen
перебільшувати
проголошувати
оголошувати , проголошувати